۱۳۸۵ شهریور ۸, چهارشنبه

بزرگراه گمشده Lost Highway



(توصیه می شود قبل از خواندن متن زیر حتما فیلم را ببینید. دیدن فیلم برای افراد زیر 18 سال طبق طبقه بندی آمریکایی ممنوع است. )

قسمت اول- درباره کارگردان و داستان فیلم.

بزرگ راه گمشده یکی از شاهکارهای ماندگار کارگردان بزرگ و صاحب سبک سینما ، دیوید لینچ است . سبک کار لینچ سوررئالیسم است و علاوه بر کار فیلمسازی به نقاشی و انیمیشن و موسیقی نیز می پردازد و سبک کار مخصوص به خود را در هنر دنبال می کند . فیلمهای او بیشتر به رویاها و کابوسهای متوالی شبیه هستند . فیلمهایی همراه با صحنه های بسیار خشن و حتی اروتیک به همراه موسیقی ای کوبنده که اثر سکانس های فیلم را بر ذهن بیننده دوچندان می کند . مفاهیم در فیلمهای لینچ با استعاره های بسیاری همراه است و برای فهم آنچه که در داستان فیلم می گذرد باید معمایی را حل کرد که کلید های حل این معما در سکانس های مختلف فیلم به بیننده داده می شود، و از این نظر بایستی فیلمهای او را نه یک بار بلکه چند بار دید تا هر بار نکته تازه ای را در آنها کشف نمود . لینچ هیچ گاه خود در مورد مفهوم فیلمهایش سخن نمی گوید و فهم مطلب را کاملا بر عهده بیننده می گذارد ، بنابراین فیلمهای او مخاطبان خیلی خاصی دارد که تا حدودی توانسته اند سر از کار او در آورند ، دیگر بینندگان بعد از دیدن فیلمهای او در سردرگمی عجیبی فرو می روند که به خاطر دیدن صحنه های عجیب و خیال وار بدون ترتیب در تقدم و تاخر زمانی اتفاقات است. به عبارت دیگر فیلمهای لینچ فیلمهایی چند بعدی با ساختاری غیر خطی خلاف آنچه که در فیلمهای متعارف می بینیم ،می باشند. از فیلمهای زیبای لینچ که بدین ترتیب ساخته شده اند می توان ازBlue Velvet ، Twin Peaks: Fire Walk with Me، Lost Highway و Mulholland Drive نام برد . لازم بذکر است در سالهای اولیه فیلمسازی و کارگردانی لینچ ساخته هایی به سبک سینمای متعارف نیز دارد مانند EraserHead و The Elephant Man



و اما Lost Highway یا بزرگراه گمشده ، فیلمی است با مفهمومی مبهم که بر اساس طراحی ، تصورات و تم های مخصوص دیوید لینچ ساخته شده است . آنچه که بیش از پیش داستان بزرگراه گمشده را دچار سردرگمی می کند این است که آیا در جریان فیلم دو داستان بوقوع می پیوندد یا یک داستان ؟ شخصیت های اصلی فیلم سه نفر هستند یا شش نفر ؟ آیا اصلا داستان نقطه شروعی دارد یا اینکه صرفا جریانی از حالات رویا مانند و خلسه گونه ای است که فقط خود دیوید لینچ آنها را متوجه می شود؟ دیوید لینچ همیشه از بازگویی معنای فیلم خود سرباز می زند و بزرگراه گمشده در این زمینه استثنا نیست . او تفسیر فیلم را بر عهده مخاطب خود قرار می دهد.
" دیک لارنت مرده است Dick Laurent is dead. "
فیلم بزرگراه گمشده در حالی آغاز می شود که "فرد میدیسون" (Bill Pullman) ، که یک موزیسین جاز می باشد ، صدای زنگی را از در جلوی خود می شنود که بعد از زدن دکمه در، صدای فردی را می شنود که می گوید فردی به نام "دیک لارنت" مرده است ! او به در جلویی خانه می رود اما کسی را پیدا نمی کند.



در چند روز آینده او شروع به دریافت نوارهای ویدئویی در پاکت های نامه ای می کند که جلوی در خانه او قرار داده اند ، در هر نوار تصاویری از داخل خانه او به چشم می خورد که هر کدام از نوارها نسبت به نوار پیشین ، تصاویر بیشتری را از زندگی خصوصی او نمایش می دهند. روابط "فرد" با همسرش "رنی" (Patricia Arquette) سرد و غیر شهوانی است و عشق بازی آنها صرفا یک عمل مکانیکی است و سوء ظن نسبت به اینکه "رنی" ممکن است خیانتکار باشد بر ذهن "فرد" سنگینی می کند.



-" ما قبلا همدیگر را دیده ایم ، ندیده ایم ؟"
-"فکر نمی کنم . فکر می کنی کجا همدیگر را دیده ایم ؟"
-"در خانه ات . به خاطر نمی آوری؟"
-"نه به خاطر نمی آورم. مطمئنی ؟"
-"بله، کاملا. حقیقت این است که، من الان آنجا هستم."



در مهمانی ای که در خانه "اندی" دوست "رنی" برگذار می گردد، "فرد" مرد مرموز(Robert Blake) ، را می بینید، که اصرار دارد قبلا آنها همدیگر را در خانه "فرد" دیده اند . کمی بعد تر ، "فرد" نوار ویدئوی دیگری در جلوی خانه اش دریافت می کند که تصاویر ضبط شده در نوارها به سرانجام گیج کننده خود می رسند. تصاویر خون آلود "رنی" در حالی که بدنش قطعه قطعه شده و "فرد" بر جسد او نشسته است . "فرد" بعد از آن دستگیر شده و به اتهام قتل همسرش زندانی می گردد.



"فرد" منتظر اعدام در زندان است که در طی شب اعدام، تبدیل به "پیت دیتون" (Balthazar Getty) ، یک مکانیک جوان می شود . بدین ترتیب که ناگهان "فرد" ناپدید شده و "پیت" ظاهر می شود. پلیس "پیت" را آزاد می کند ، اما او را تعقیب می کند تا از سرنوشت "فرد" آگاه گردد.
"پیت" به خانه باز می گردد، جایی که او چند روز پیش از آنجا ناپدید شده بود. او به محض اینکه به کارش باز می گردد ، آقای "ادی" (Robert Loggia) را می بیند. یک گانگستر قدرتمند و سادیسمی که پلیس به او "دیک لارنت" می گوید.



"پیت" همچنین با فاحشه "ادی" یعنی "آلیس" (Patricia Arquette) ملاقات می کند که خیلی شبیه "رنی" است . آنها با هم رابطه عاشقانه ای را به دور از چشم "ادی" آغاز می کنند. کمی بعد "آلیس" ، "پیت" را متقاعد می کند که به او در فرار از دست آقای "ادی" کمک کند . برای بدست آوردن هزینه فرارشان، "آلیس" پیشنهاد می کند تا از "اندی" دزدی کنند ، مردی که "آلیس" را به آقای "ادی" معرفی کرده بود.



متاسفانه، "آلیس" ، "پیت" را در پایان ترک می کند و "فرد" ظاهر می شود فقط برای اینکه آقای "ادی" را که در تعقیب "آلیس" و "پیت" است ، بکشد. بعد از آن "فرد" در مقابل خانه اش می ایستد و دایره داستان را با زدن زنگ در و گفتن پیام مرموز "دیک لارنت مرده است." کامل می کند. سپس فیلم با این صحنه به پایان می رسد که "فرد" در پشت فرمان اتومبیلی نشسته است و از یک بزرگراه تاریک پایین می رود ، در حالی که پلیس در تعقیب اوست ...



و اما تمام این صحنه های مبهم به چه معنیست ؟
...